در تاریخ ایران کسان بسیاری بودهاند که در خردسالی بر تخت سلطنت نشستهاند. زیرا سلطنت در یک سلسله پادشاهی بر اساس توارث بود و نه شایستگی.
گویا این قاعده به دیگر مقامات درباری هم سرایت کرد. چندان که در دوره قاجار بسیاری از مشاغل دولتی به سان ارثیه از پدر به پسر میرسید و حتی صغر سن نیز مانع از برکشیدن اشخاص و تکیه زدن بر جایگاههای مهم و حساس نمیشد.
برای نمونه، میتوان به دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران و رهبر ملی شدن صنعت نفت اشاره کرد که پدرش وزیر دفتر ناصرالدینشاه و مادرش نوه عباسمیرزا بود. خاله او نیز با مظفرالدین شاه ازدواج کرد و ملکه ایران شد و در نتیجه محمدعلیشاه پسرخاله وی به شمار میآمد.
این جایگاه خانوادگی موجب شد که محمد در ?? سالگی با لقب مصدقالسلطنه، رییس استیفای خراسان یا به لفظ امروز مدیر کل امور اقتصادی و دارایی استان خراسان شود. هرچند که او بعدها یکی از خوشنامترین و مردمگراترین سیاستمداران ایرانی شد، اما طبیعی است که این مقام با آن سن و سال تناسب نداشت.
نمونه جالبتر و پیش تر از دکتر مصدق، حسن مستوفی است که در هفت سالگی مستوفیالممالک ایران شد. جدّ او میرزا حسن و پدرش میرزا یوسف هر دو مستوفی الممالک بودند و پدرش در ردیف پرنفوذترین رجال دوران ناصری قرار میگرفت.
باغ حسنآباد، که میدان حسنآباد نامش را از آن گرفته است، با مساحتی بالغ بر??? هزارمتر مربع، ملک موروثی میرزا یوسف بود و یوسفآباد نیز به وسیله همو آباد و به این نام خوانده شد. همچنین، بیشتر زمینهای ونک برای او بود و خانهاش در حوالی چهارراه گلوبندک هفت هکتار وسعت داشت.
در دربار، میرزا یوسف را "آقا" می خواندند و گفتهاند که هرچه روی کاغذ می نوشت، ناصرالدین شاه امضا می کرد و می گفت: "هرچه آقا گفته صحیح است." با این حال، این پایه از قدرت و ثروت برای او کافی نبود و میکوشید تا به مقام صدارت عظما برسد. از همین جا بود که داستان مستوفیالممالکی فرزندش، حسن، آغاز شد.
اما قبل از آن باید بدانیم که مقام مستوفیالممالک چگونه مقامی بود؟ مستوفیالممالک رییس مستوفیان بود و مستوفیان کسانی بودند که وظیفه استیفای اموال دولت را برعهده داشتند یا به عبارت دیگر رسیدگی به دخل و خرج مملکت از تعیین مالیات گرفته تا وصول و خرج آن با ایشان بود. بنابراین مستوفیالممالک بالاترین مقام اقتصادی کشور به حساب میآمد و شاید از پارهای جهات سومین مقام پس از شاه و صدراعظم بود.
میرزا یوسف ابتدا با همدستی دیگر درباریان و دیوانیان سنتگرا ناصرالدین شاه را تحت فشار گذارد تا صدراعظم خوش فکر و اصلاح طلب خود، یعنی میرزا حسین خان سپهسالار را عزل کند. سپس به انتظار نشست تا فرمان صدارت عظما برایش صادر شود. اما چنین نشد. زیرا شاه باطنا از توطئه او بر ضد سپهسالار ناخشنود بود.
میرزا یوسف چاره کار را در این دید که یک چند کارهای دیوان را معطل نگاه دارد و شاه را بیش از پیش تحت فشار بگذارد. از این رو لقب و سمت خود را به فرزند هفت سالهاش حسن داد و از کار استیفا کناره گرفت. مستوفی شدن این پسر که در ????ق و در ?? سالگی آقا به دنیا آمده بود، بر خیلیها گران آمد. خصوصا بر میرزا هدایت الله وزیر دفتر- پدر دکتر محمد مصدق- که مدتها برای تصدی مقام مستوفیالممالکی به انتظار نشسته بود. او هم استعفا داد و به خانه رفت.
البته به جهت قدرت و نفوذ میرزا یوسف، کاری از دست کسی ساخته نبود. شاه مجبور شد که میرزا حسن هفت ساله را "آقا" خطاب کند و به پدر هفتاد سالهاش "جناب آقا" بگوید! او سه سال تعلل کرد و با وجود تفویض وظایف صدراعظم به میرزا یوسف، از به کار بردن عنوان صدارت عظما برای وی خودداری کرد اما بالأخره مجبور شد که جناب آقا را رسما صدراعظم بخواند.
این صدارت دیرهنگام به میرزا یوسف وفا نکرد و دو سال بعد در ????ق درگذشت، اما همه مورخان عصر از حسن سلوک و مردم داریاش یاد کردهاند.
با مرگ او میرزا حسن یازده ساله ماند و سومین مقام کشور و ثروتی بی حد و حصر. البته میرزا هدایت الله را دوباره از خانه به دیوان آوردند تا مواظب "آقا" باشد و راه و رسم مستوفیگری را به او بیاموزد.
احکام مالی شاه باید به مهر میرزا حسن می رسید. ناصرالدینشاه بدون در نظرگرفتن سن و سال احترام زیادی نسبت به او روا میداشت. میرزا حسن اهل سوارکاری، شکار، جمعآوری کلکسیونهای مختلف و در نهایت آسایش و همنشینی با زنان بود که حاصلش ده بار ازدواج و ?? فرزند بود.
میرزا حسن در سال ????ق برای تحصیل به اروپا رفت و تا سال ????ق در پاریس، رم و دیگر شهرهای اروپا در گردش بود. در این سفر طولانی چیزی را از دست داد و چیزی را به دست آورد. آن چه از دست داد بخش عمدهای از ثروتش بود که در خلال یک زندگی اشرافی و بر سر سفرهای که مداوما برای ایرانیان مقیم اروپا پهن میشد از دست رفت و آن چه بدست آورد افکار مترقیانه و گرایش به قانون و آزادی بود.
قصه زندگی او از این جا تا زمان مرگش در ????ق (????ش) داستان دراز دامنی است. چگونه می توان در این مختصر حکایت شش بار نخست وزیری و ?? بار وزارت او را شرح داد؟ همین قدر بگوییم آن کودک اشرافزادهای که قدرت و ثروت بی حد و حصر میتوانست زمینه تباهیاش را فراهم کند، یکی از خوشنامترین رجال تاریخ معاصر ایران شد؛ هم از جهت سلوک شخصی و هم از حیث مسلک و مرام سیاسی.
در گزارش صوتی این صفحه دکتر محمدعلی اکبری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی درباره جایگاه حسن مستوفی در تاریخ معاصر سخن میگوید.
لینک دانلود سخنان دکتر محمدعلی اکبری
گزارش تصویری این صفحه نیز به معرفی خانه باشکوه او در چهار راه گلوبندک تهران اختصاص دارد. این خانه در تاریخ معماری معاصر ایران حایز اهمیت بسیار و یکی از نخستین خانههای تماما فرنگیساز کشور است.
همچنین در گالری عکسها می توانید عکسهای حسن مستوفی از کودکی تا پبری ونیز تصاویری از پدر و پدر بزرگ او را ببینید.
میرزا حسن مستوفی الممالک، پدر میرزا یوسف و پدر بزرگ حسن مستوفی که در زمان محمد شاه قاجار به مقام مستوفیالممالکی رسید.
تابلوی چهره میرزا یوسف مستوفیالممالک، پدر حسن مستوفی به قلم میرزا رضای آشتیانی
تصویری از میرزا یوسف مستوفیالممالک که دو سال پیش از مرگ او در روزنامه دولتی شرف به چاپ رسیده است.
نخستین عکس حسن مستوفی با جبه و لباس مستوفیگری
تصویر حسن مستوفی که چند ماه پس از فوت پدرش و در سن ?? سالگیاش در روزنامه شرف به چاپ رسیده است. او در ذیل این عکس با عنوان "جناب آقا میرزا حسن مستوفیالممالک" و آراسته "به حلیه عقل و دانش و زیور درایت و فطانت" معرفی شده است.
میرزا حسن مستوفی در سنین نوجوانی
این عکس را حسن مستوفی در سن ?? سالگی از پاریس برای مادرش فرستاده و زیر آن نوشته است: "به یادگار تقدیم حضور مادر مهربانم نمودم. جمعه پانزده شعبان ????ق"
حسن مستوفی در اوایل سلطنت احمد شاه قاجار. به ترتیب از چپ به راست: سردار اسعد بختیاری، حسن مستوفی، فرمانفرما، عضدالدوله (نایبالسلطنه احمد شاه)، عین الدوله، میرزا ولی خان تنکابنی
حسن مستوفی در میانسالی و مقارن دورهای که به کرات در کابینههای مشروطه وزیر و رییسالوزرا شد.
حسن مستوفی در اواخر عمر در فرودگاه دوشان تپه
حسن مستوفی در فرودگاه دوشان تپه همراه خانوادهاش
نمونه امضا، خط و کارت حسن مستوفی
<** ادامه مطلب... **>