سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستارخان

 

ستارخان سردار ملی (1284-1332ق) فرزند حاج حسن قراجه داغی در منطقه قراجه داغ (ارسباران) به دنیا آمد. سوابق زندگی او در دوران کودکی و نوجوانی تا درگیریهای جنبش مشروطه‌ چندان معلوم نیست. از اطلاعات جسته و گریخته‌ای که از وی به دست آمده، درمی‌یابیم که او با پدر خود در روستاهای اطراف ارسباران به شغل پارچه‌فروشی مشغول بوده است.


ستارخان پس از قتل برادرش اسماعیل به دست نیروهای دولتی به همراه خانواده خود به تبریز مهاجرت کرد و در محله امیرخیز اقامت گزید و از داش‌ها و لوطیهای آن محله شد.


وی مدتی جزء سواران حاکم خراسان بود، از آنجا به عتبات عالیات سفر کرد، پس از چندی به تبریز بازگشت و به مباشری املاک محمدتقی صراف مشغول گردید. سپس به توصیه رضاقلی خان سرتیپ وارد خدمت قراسوران (ژاندارمری) شد و حفاظت راه مرند و خوی به او محول گردید. چندی بعد مورد توجه مظفرالدین میرزا (ولیعهد) قرار گرفت، ضمن دریافت لقب خانی، از تفنگداران ولیعهد در تبریز محسوب گردید. ستارخان بنابر عادت لوطی‌گری در یکی از درگیریهای خود با مأمورین محمدعلی میرزا (ولیعهد) در تبریز، مورد تعقیب قرار گرفت، از شهر گریخت و مدتی به راهزنی پرداخت. سپس با وساطت بزرگان و معتمدین محل به شهر بازگشت و دلالی اسب را پیشه خود کرد.


در سال 1325ق انجمن ایالتی آذربایجان به واسطه رشادتهای ستارخان و باقرخان به آنان لقب سردار ملی و سالار ملی اعطاء نمود.


با شروع انقلاب مشروطه در تهران و گسترش آن در سراسر کشور، مجاهدین و آزادیخواهان آذربایجانی و قفقازی به فرماندهی ستارخان و باقرخان به حمایت از مشروطیت قیام نمودند و در مقابل قوای 35 تا 40 هزار نفری اعزامی از مرکز و خوانین محلی به فرماندهی عبدالمجید میرزا عین‌الدوله که برای سرکوبی قیام تبریز اعزام شده بودند به شدت مقاومت کردند و از تسلط آنها به شهر ممانعت نمودند. تبریز به مدت 11 ماه توسط قشون دولتی محاصره شد و از ورود آذوقه به شهر جلوگیری به عمل آمد. زندگی بر مردم بسیار سخت و طاقت‌ فرسا گردید. نهایتاً با وساطت قنسولهای روس و انگلیس و موافقت دولتهای طرفین عده‌ای از قوای روسیه به تبریز وارد شدند و راه جلفا را برای ورود آذوقه باز کردند. در نتیجه محاصره شهر به پایان رسید و سربازان دولتی و خوانین محلی مخالف مشروطیت از اطراف تبریز دور شدند. بدین ترتیب نقشی که ستارخان و باقرخان در دفاع از مشروطه و تبریز داشتند به پایان رسید.


با حضور سربازان روسی در تبریز موقعیت برای ستارخان و باقرخان سخت و خطرناک گردید. آنها به اتفاق جمعی دیگر از سران آزادیخواه به قنسولگری عثمانی پناهنده شدند. سپس تحت فشار روسها و بنابر دعوت آیت‌الله محمدکاظم خراسانی به همراه جمعی از مجاهدین در روز هشتم ربیع‌الاول 1328ق به تهران مهاجرت کردند. در تهران استقبال شایانی از آنان به عمل آمد و از طرف مجلس شورای ملی مورد تجلیل قرار گرفتند و دو لوح نقره‌ای طلاکوب به ستارخان و باقرخان اهدا گردید و برای هر کدام ماهیانه مبلغ هزار تومان مقرری از طرف مجلس تعیین شد و در پارک اتابک (محل فعلی سفارت شوروی) اسکان یافتند.


در جریان ترور آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی دولت مشروطه تصمیم به خلع سلاح گروههای مسلح گرفت، ستارخان با این امر مخالفت نمود و با قوای دولتی به جنگ پرداخت در این جنگ پای او تیر خورد و تسلیم شد و 30 تن از نیروهای وی کشته و 300 تن اسیر شدند.


وی چهار سال پس از این واقعه در تاریخ 28 ذی الحجه 1332 درگذشت و در باغ طوطی در جوار حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

 

ستارخان سردار ملی

 

سلطان ستاری، دختر ستارخان

 

گروهی از مجاهدین مسلح مشروطه‌خواه محله لیل‌آباد تبریز

 

?. ستارخان، و عده‌ای از مجاهدین مسلح تبریز

 

1. ستارخان 2. باقرخان، و عده ای از مجاهدین مسلح مشروطه خواه در تبریز

 

1. ستارخان 2. باقرخان، و جمعی از مجاهدین مشروطه خواه در تبریز

 

 

ضرغام (از خوانین منطقه آذربایجان) و افراد تحت فرمان وی به هنگام محاصره شهر تبریز در دوره مشروطه

 

شکراله خان شجاع نظام و عده‌ای از خوانین آذربایجان طرفدار محمدعلی شاه

 

باسکرویل (معلم آمریکایی مدرسه جمهوریان پروتستانت) از طرفداران و کشته‌شدگان انقلاب مشروطه در تبریز

 

ستارخان و فرزند خردسال وی یدالله ستاری
"وقتی پاختیانوف، کنسول روس به ستارخان پیشنهاد کرد که بیرقِ کنسولخانه را به سردرِ خانه اش بزند تا در امانِ دولت روس باشد و از آن گذشته نویدِ سمت قراسورانی آذربایجان را به او داد: ستار جمله ای گفت که در تاریخ ماند: « ژنرال کنسول، من می خواهم که هفت دولت به زیر بیرقِ دولت ایران بیایند، من زیر بیرقِ بیگانه نرم»."

 

ستارخان و باقرخان به هنگام اقامت در عمارت وزیر مخصوص در تهران

 

ورود ستارخان و باقرخان به تهران از دروازه گمرک

 

 

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

 

 

 

لیاخوف
 

پالکونیک (سرهنگ) لیاخوف افسر ارتش روسیه از طرف دربار تزار به ایران اعزام گردید و در زمان سلطنت محمدعلی شاه فرماندهی بریگاد مرکزی قوای قزاق را عهده‌دار شد. لیاخوف در مقابل وزیر جنگ و هیچ یک از مقامات وقت ایران برای خود مسئولیتی قائل نبود و مستقیماً از پطرزبورگ کسب تکلیف می‌کرد. وی در 22 جمادی‌الاولی سال 1326ق از طرف محمدعلی شاه به سمت فرماندار نظامی تهران منصوب شد و در 23 جمادی‌الاولی به دستور شاه و توصیه «سرگی شابشال» روسی که در خدمت محمدعلی شاه بود و «گارتویک» وزیرمختار روسیه در ایران، مجلس شورای ملی را به توپ بست. بر اثر این واقعه جمعی از نمایندگان مجلس را متفرق ساخت و عده‌ای را کشت و قوای قزاق وارد مجلس شدند و دست به تخریب و غارت زدند و لیاخوف از طرف محمدعلی شاه مورد قدردانی قرار گرفت.

 

لیاخوف تا روز اول رجب سال 1327ق در خدمت محمدعلی شاه بود، ولی پس از فتح تهران توسط مجاهدان، تسلیم اردوی مشروطه‌خواهان شد و از طرف علیقلی خان سردار اسعد و محمدولی خان سپهسالار تنکابنی فاتحان مشروطه‌خواه تهران، تحت حفاظت یوسف خان امیرمجاهد قرار گرفت تا مورد حمله مشروطه‌خواهان واقع نشود. لیاخوف، سوم رجب سال 1327ق استعفای خود را تسلیم سپهسالار وزیر جنگ کرد و به پطرزبورگ رفت. در سال 1917 میلادی (1326ق) که انقلاب روسیه پدید آمد به ژنرال «نیکین» پیوست و چون تزار سقوط کرد به «باتوم»   گریخت و در آنجا توسط سه تن گرجی کشته شد.

 

پالکونیک لیاخوف فرمانده مرکزی قوای قزاق به اتفاق وزیرمختار روسیه در ایران و همسر وی 1- هارتویک (وزیرمختار روسیه در ایران) 2- همسر هارتویک 3- لیاخوف

 

محمدعلی شاه قاجار در جمع عده ای از شاهزادگان و مقامات مملکتی 1- غلامعلی عزیزالسلطان 2- محمدعلی قوام الدوله 3-محمدولی خلعتبری 4- احمد میرزا قاجار(ولیعهد) 5- علی موثق الملک 6- لیاخوف (پالکونیک) 7- محمدعلی شاه قاجار 8- حسین پاشا امیر بهادر جنگ 9-حسنعلی میرزا اعتضادالسلطنه 10-مسعود میرزا ظل السلطان 11- بهرام میرزا مسعود 12- مهدی کاشی 13-عبدالصمد میرزا عزالدوله

 

محمدعلی شاه و عده ای از درباریان و شاهزادگان هنگام اقامت در باغ شاه، چند روز قبل از بمباران مجلس 1-مصطفی حاجب الدوله 2- محمدعلی علاءالسلطنه 3-محمدعلی سردار افخمی 4- حسین پاشا امیربهادر جنگ 5-لیاخوف (پالکونیک) 6-احمد میرزا قاجار (ولیعهد) 7-حسینقلی میرزا نصرت السلطنه 8- محمدعلی شاه قاجار 9- شاهزاده مشدی(پسر کامران میرزا ) 10- احمد مشیرالسلطنه 11- علی موثق الملک 12- ناصرالدوله دیبا 13- مهدیقلی مجدالدوله 14- محمود علاءالملک 15-محمدولی آصف السلطنه

 

عمارت مجلس شورای ملی پس از بمباران توسط لیاخوف در ایام مشروطه

 

پالکونیک لیاخوف فرمانده بریگاد مرکزی قوای قزاق به اتفاق چند تن از اتباع روسی و همسران ایشان در مهمانی باغ مهرآباد معیرالممالک 1- لیاخوف (پالکونیک)

 

محمدحسن میرزا (ولیعهد) در میان پالکونیک (سرهنگ) لیاخوف فرمانده بریگاد مرکزی قوای قزاق و جمعی از افسران قزاقخانه تهران 1- محمدحسن میرزا (ولیعهد) 2- لیاخوف (پالکونیک)

 

محمدحسن میرزا (ولیعهد) به همراه لیاخوف و جمعی از صاحب منصبان کشور و قزاقخانه، هنگام اقامت در باغ شاه تهران در ایام مشروطه 1- علی ارشدالدوله 2- لیاخوف (پالکونیک) 3-محمدحسن میرزا (ولیعهد) 4- حسین پاشا امیربهادر جنگ 5- عبدالمجید میرزا فیروز 6- محمدولی آصف السلطنه 7- فیروز میرزا فیروز 8- خسرو سردار ظفر

 

سر در قدیمی مجلس شورای ملی

 

تالار مذاکرات مجلس شورای ملی


   مدیر وبلاگ
ببین
خوش اومدید فقط همین
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :13
بازدید دیروز :10
کل بازدید : 731348
کل یاداشته ها : 770


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ